سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رضا شاعری

این وبلاگ رو بعد از وبلاگی که برای برادرم راه اندازی کرده بودم برای برخی سیاهه های خودم البته انگار فقط همون چلچراغ شهادت بازدیدش خوبه
صفحه خانگی پارسی یار درباره

دقیقه ی پانزدهم

گفتیم خسته نباشید،استاد!

1 ساعت ازآغاز درس نگذشته بود.

گفت:15 دقیقه صبر کنید،بعد.

شروع کردیم به شمردن دقیقه ها.

دقیقه 14 ام گفتیم: خسته نباشید.

استاد رفت.

3 روز بعد، آگهی فوت استاد را دیدیم.

تصادف کرده بود، جلوی دانشگاه،دقیقه 15 ام.

کاش هیچوقت دقیقه ها را نمی شمردیم.