دقیقه ی پانزدهم
گفتیم خسته نباشید،استاد!
1 ساعت ازآغاز درس نگذشته بود.
گفت:15 دقیقه صبر کنید،بعد.
شروع کردیم به شمردن دقیقه ها.
دقیقه 14 ام گفتیم: خسته نباشید.
استاد رفت.
3 روز بعد، آگهی فوت استاد را دیدیم.
تصادف کرده بود، جلوی دانشگاه،دقیقه 15 ام.
کاش هیچوقت دقیقه ها را نمی شمردیم.